در داخل هاب , تمام پورتها به هم وصل هستند و تمام ايستگاههای کاری شبکه از طريق هاب به هم وصل بوده و دارای مسير يکسان ميباشند , که احتمال برخورد (Collision) پيش مي آيد. مسير يکسان همچنين باعث ميشود که وقتی 5 کامپيوتر با سرعت 100 Mbps به هاب متصل هستند , اين 5 کامپيوتر سرعت 100 Mbps را به اشتراک بگذارند و پهنای باند 20 Mbps به هر کامپيوتر برسد .
همچنين وقتی يک پورت در هاب , ديتا فريم دريافت ميکند ؛ اين فريم را در تمام پورتهای هاب کپی ميکند. اين قابليت باعث ميشود وقتی ترافيک شبکه زياد شد به طور جدی برخورد (Collision) پيش آيد .
در داخل يک سوئيچ , پورتها فقط توسط آدرسشان به هم متصل ميشوند و در شبکه , سوئيچ وقتی که دو کامپيوتر می خواهند به هم دسترسی داشته باشند , فقط آن دو را به هم وصل مي کند. هر پورت سوئيچ سرعت 100 Mbps دارای پهنای باند 100 Mbps است . يک سوئيچ آدرس MAC کامپيوتری که به آن متصل است را ياد ميگيرد و وقتی که يک ديتا فريم را دريافت ميکند , آن را با جدول MAC خود بررسی می کند . اگر سوئيچ آن را در جدول MAC خودش پيدا کرد , آن را مستقيماً به همان پورت ميفرستد و به پورتهای ديگر نميفرستد. اينها دلايلی است که در سوئيچ به ندرت برخورد (Collision)
پورت ترانک به ارتباطات چندتايی اجازه ميدهد که با يکديگر جمع شوند و مانند يک ارتباط فيزيکی يگانه باعث افزايش توان شوند . پورت ترانک جهت تنظيم بار و ارتباط اضافی درداخل شبکه سوئيچ تهيه شده است و اين پهنای باند , برابر جمع فيزيکی ارتباطات نمي باشد . ترافيک يک ترانک از ارتباطات (Link) مجزا تشکيل شده و به اين علت الگوريتم خرد کردن (Hash) ناميده ميشود . الگوی ترافيک در يک شبکه بايد به دقت مورد بررسی قرار گيرد . وقتی که از يک الگوريتم خرد کردن مناسب استفاده ميشود , ترافيک به طور تصادفی تصميم ميگيرد که برای تنظيم بار موجود از داخل ترانک اطلاعات را بفرستد رخ ميدهد.